دیالوگ های اصلی دختر و پسر فیلم | دیالوگ پخش شده از تلویزیون |
پسر: چقدر خوشگل شدی؟ | باید یه فکری بکنم. |
دختر: مرسی. بخاطر تو این لباسو پوشیدم. | موافقم. تازگی خیلی سر به هوا شدی. |
پسر: امشب با هم بریم سینما؟ | خیلی فکرم درگیر این پروژه س؟ |
دختر: بعدش؟ | کدوم؟ |
پسر: بعدشم بریم خونه ما. | پایان نامه دانشگاهیم. |
دختر: واقعا هنوز دوستم داری؟ | واقعا هنوز از پایان نامه ت دفاع نکردی؟ |
پسر: من عاشقتم. تازه روانی میشم وقتی این عطرو به خودت می زنی. | نه دیگه. هر بار یه اتفاقی افتاده البته خودمم مقصرم، تو کمکم میکنی؟ |
دختر: منم خیلی دوستت دارم. هیچوقت تنهام نذار. بدون تو میمیرم. | حتما. اتفاقا خیلی دوست داشتم کمکت کنم. الان بریم کتابخونه؟ |
پسر: بیا اینم کارت ورود به شوی لباس پنجشنبه | آره. راستی این بلیت مترو از جیبت افتاد. |
دختر: واااای تو محشری. (بازیگر زن به مقدار خیلی زیاد به بازیگر مرد نزدیک میشود) | آااااه. آسمون رو نیگا کن چقدر پرنده...(تصویر یکدسته گنجشک در آسمان پخش میشود) |
پسر: قول میدم بهت خوش بگذره عزیزم. | وای راست میگی چقدر پرنده... (همچنان تصویر کوچ پرندگان پخش میشود) |
دختر: خیلی دوستت دارم، خیلی... | چقدر پرنده بودن خوبه... |
دیالوگ های اصلی دختر و پسر فیلم | دیالوگ پخش شده از تلویزیون |
دختر: دیشب با شامیتا دیدنت، درسته؟ | برادر اینجا چیکار میکنی؟ |
پسر: من؟ حتما اشتباه میکنی. غیر از تو هیچ زنی پاش تو زندگی من باز نشده. | چی؟ این چه سوالیه از من میپرسی خواهر؟ من فکر کردم تو نقشه رو آماده کردی که اومدم. |
دختر: جدی؟ پس این عکس چیه؟ | کدوم نقشه برادر؟ چی میگی؟ |
پسر: آه! ببین این یه مجلس رقص بود و من تنها با اون رقصیدم. تازه به اصرار اون. | آه. ببین من دیشب دیدم که اثاثیه سیتا رو ریختن تو خیابون حالا اومدم باهم فکری کنیم باهاش. |
دختر: توقع داری باور کنم؟ | واقعا میخوای کمکش کنی؟ |
پسر: باور کن کارینا. من عاشق تو هستم. | آره خواهر. من عاشق کمک کردن هستم. |
دختر: ببین شاهرخ من دوستت دارم و نمیخوام تو رو از دست بدم ولی... | ببین برادر اتفاقا من هم تو فکرش بودم ولی دست تنها کاری ازم ساخته نبود.. |
پسر: ولی نداره کارینا. منم تو رو دوست دارم، باور کن...اینم حلقه ازدواج. خواهش میکنم دستت کن! | دیگه دست تنها نیستی، بیا. اینم حلقه ازدواج سیتا که کنار خیابون افتاده بود. بده بهش و بگو ما کنارش هستیم. |
دختر: شاهرخ به من قول بده دیگه با کسی نرقصی. | برادر به من قول بده همیشه دستت به کار خیر بره. |
پسر: حتما عزیزم. قول میدم فقط با خودت برقصم و همیشه کنارت بمونم. | حتما خواهر. قول میدم فقط در کار خیر شرکت کنم تا روح پدر هم شاد باشه. |
دختر: خیلی دوستت دارم شاهرخ. | خیر ببینی برادر عزیزم. |
انتشار و لینک مطالب بدون محدودیت درلینکدونی پلاک سفید
با ثبت نام در لینکدونی از شرایط عالی ارسال لینک استفاده کنید
تا پر نشدن سقف ثبت نام بشتابید
http://links.pelakesefid.ir/